داستان هاي جالب

ساخت وبلاگ

موضوعات وب

امکانات وب

45FD31B-5C6E-11D1-9EC1-00C04FD7081F VIEWASTEXT>
شهری بود كه در آن، همه چیز ممنوع بود... و چون تنها چیزی كه ممنوع نبود بازی الك دولك بود، اهالی ‌شهر هر روز به صحراهای اطراف می‌رفتند و اوقات خود را با باری الك دولك می‌گذراندند... و چون قوانین ممنوعیت نه یكباره بلكه به تدریج و همیشه با دلایل كافی وضع شده بودند، كسی دلیلی برای گلایه و شكایت نداشت و اهالی مشكلی هم برای سازگاری با این قوانین نداشتند...! سال ها گذشت. یك روز بزرگان شهر دیدند كه ضرورتی وجود ندارد كه همه چیز ممنوع باشد و جارچی‌ها را روانه كوچه و بازار كردند تا به مردم اطلاع بدهند كه می‌توانند هر كاری دلشان می‌خواهد بكنند... جارچی ها برای رساندن این خبر به مردم، به مراكز تجمع اهالی شهر رفتند و با صدای بلند به مردم گفتند: آهای مردم! آهای ... ! بدانید وآگاه باشید كه از حالا به بعد هیچ كاری ممنوع نیست!!! مردم كه دور جارچی ها جمع شده بودند، پس از شنیدن اطلاعیه، پراكنده شدند و بازی الك دولك شان را از سر گرفتند...!!! جارچی ها دوباره اعلام كردند: می‌فهمید!؟! شما حالا آزادهستید كه هر كاری دلتان می‌خواهد، بكنید ! اهالی جواب دادند: خب! ما داریم الك دولك بازی می‌كنیم ! جارچی ها كارهای جالب و مفید متعددی را به یادشان آوردند كه آنها قبلاً انجام می‌دادند و حالا دوباره می‌توانستند به آن بپردازند... ولی اهالی گوش نكردند و همچنان به بازی الك دولك شان ادامه داند؛ بدون لحظه‌ای درنگ !!! جارچی ها كه دیدند تلاش شان بی‌نتیجه است، رفتند كه به اُمرا اطلاع دهند... اُمرا گفتند: كاری ندارد! الك دولك را ممنوع می‌كنیم ! آن وقت بود كه مردم دست به شورش زدند و همه امرای شهر را كشتند و بی‌درنگ برگشتند و بازی الك دولك را از سر گرفتند !!! داستان هاي جالب...
ما را در سایت داستان هاي جالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahmad worldalibi بازدید : 619 تاريخ : دوشنبه ساعت: 6:18 PM

در سال 1989 زمین لرزه هشت و دو ریشتر بیشتر مناطق آمریکا را با خاک یکسان کرد و در کمتر از چند دقیقه بیش از سی هزارکشته بر جای گذاشت . در این میان پدری دیوانه وار به سوی مدرسه پسرش دوید اما با دیدن ساختمان ویران شده مدرسه شوکه شد.با دیدن این منظره دلخراش یاد قولی که به پسرش داده بود افتاد: پسرمهر اتفاقی برایت بیفتد من همیشه پیش تو خواهم بود و اشک از چشمانش سرازیر شد . با وجود توده آوار و انبوه ویرانی ها کمک به افراد زیر آوار نا ممکن به نظر میرسید اما او هر لحظه تعهد خود به پسرش را به خاطر می آورد . او دقیقا روی مسیری که هر صبح به همراه پسرش به سوی کلاس او می پیمودندتمرکز کرد و با به خاطر آوردن محل کلاس به آنجا شتافته و با عجله شروع به کندن کرد . دیگر والدین در حال ناله و زاری بودند و او را ملامت می کردند که کار بی فایده ای انجام میدهد.ماموران آتش نشانی و پلیس نیز سعی کردند او را منصرف کنند اما پاسخ او تنها یک جمله بود:آیا قصد کمک به مرا دارید یا باید تنها تلاش کنم؟؟؟ هشت ساعت به کندن ادامه داد.دوازده ساعت... بیست و چهار ساعت...سی و شش ساعت و بالاخره در سی و هشتمین ساعت سنگ بزرگی را عقب کشیده و صدای پسرش را شنید فریاد زد پسرم!جواب شنید : پدر من اینجا هستم.پدر من به بچه ها گفتم نگران نباشید پدرم حتما ما را نجاتخواهد داد. پدر! شما به قولتان عمل کردید . پدر پرسید وضع آنجا چطور است؟؟ ما 14 نفر هستیم ما زخمی گرسنه و تشنه ایم. وقتی ساختمان فرو ریخت یک قطعه مثلثی شکل ایجاد شد که باعث نجات ما شد . پسرم بیا بیرون.نه پدر اجازه بدهید اول بقیه بیرون بیایند من مطمئن هستم شما مرا بیرون می آورید و هر اتفاقی بیفتد به خاطر من آنجا خواهید ماند ... داستان هاي جالب...
ما را در سایت داستان هاي جالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahmad worldalibi بازدید : 429 تاريخ : دوشنبه ساعت: 2:16 AM

اگر در درک شرایط فعلی اقتصادی جهان مشکل دارید ممکن است داستان زیر به شما کمک کند: روزی روزگاری در روستایی در هند؛ مردی به روستایی‌هااعلام کرد که برای خرید هر میمون ۱۰ دلار به آنها پول خواهد داد. روستایی‌ها هم که دیدند اطراف‌شان پر است از میمون؛ به جنگل رفتند و شروع به گرفتن‌شان کردند و مرد همهزاران میمون به قیمت ۱۰دلار از آنها خرید ولی با کم شدن تعداد میمون‌ها روستایی‌ها دست از تلاش کشیدند. به همین خاطر مرد این‌بار پیشنهاد داد برای هر میمون به آنها ۲۰ دلار خواهد پرداخت. با این شرایط روستایی‌ها فعالیت خود را از سر گرفتند. پس از مدتی موجودی باز هم کمتر و کمتر شد تا روستایی‌ان دست از کار کشیدند و برایکشاورزی سراغ کشتزارهای‌شان رفتند. این بار پیشنهاد به ۲۵ دلار رسید و در نتیجه تعداد میمون‌ها آن‌قدر کم شد که به سختی می‌شد میمونی برای گرفتن پیدا کرد. این‌بار نیز مرد تاجر ادعا کرد که برای خرید هر میمون ۵۰ دلار خواهد داد ولی چون برای کاری باید به شهر می‌رفت کارها را به شاگردش محول کرد تا از طرف او میمون‌ها را بخرد. در غیاب تاجر، شاگرد به روستایی‌ها گفت: «این همه میمون در قفس را ببینید! من آنها را به ۳۵ دلار به شما خواهم فروخت تا شماپس از بازگشت مرد آنها را به ۵۰ دلار به او بفروشید.» روستایی‌ها که [احتمالا مثل شما] وسوسه شده بودند پول‌های‌شان را روی هم گذاشتند و تمام میمون‌ها راخریدند... البته از آن به بعد دیگر کسی مرد تاجر و شاگردش را ندید و تنها روستایی‌ها ماندند و یک دنیامیمون!... داستان هاي جالب...
ما را در سایت داستان هاي جالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahmad worldalibi بازدید : 489 تاريخ : دوشنبه ساعت: 2:17 AM

نياز لوئيز رفدفن ، زني بود با لباسهاي كهنه و مندرس ، و نگاهي مغموم . وارد خواربار فروشي محله شد و با فروتني از صاحب مغازه خواست كمي خواروبار به او بدهد. به نرمي گفت شوهرش بيمار است و نميتواند كار كند و شش بچهشان بي غذا ماندهاند. جان لانگ هاوس، صاحب مغازه، با بياعتنايي محلش نگذاشت و با حالت بدي خواست او را بيرون كند. زن نيازمند در حالي كه اصرار ميكرد گفت: «آقا شما را به خدا به محض اينكه بتوانم پولتان را ميآورم .» جان گفت نسيه نميدهد. مشتري ديگري كه كنار پيشخوان ايستاده بود و گفت و گوي آن دو را ميشنيد به مغازه دار گفت : «ببين اين خانم چه ميخواهد خريداين خانم با من .» خواربار فروش گفت: لازم نيست خودم ميدهم ليست خريدتكو ؟ لوئيز گفت : اينجاست. - « ليستات را بگذار روي ترازو به اندازه ي وزنش هر چه خواستي ببر . » !! لوئيز با خجالت يك لحظه مكث كرد، از كيفش تكه كاغذي درآورد و چيزي رويش نوشت و آن را روي كفه ترازو گذاشت. همه با تعجب ديدندكفه ي ترازو پايين رفت. خواربارفروش باورش نميشد. مشتري از سر رضايتخنديد. مغازهدار با ناباوري شروع به گذاشتن جنس در كفه ي ديگرترازو كرد كفه ي ترازو برابر نشد، آن قدر چيز گذاشت تا كفهها برابر شدند. در اين وقت ، خواربار فروش با تعجب و دلخوري تكه كاغذ را برداشت ببيند روي آنچه نوشته است. كاغذ ليست خريد نبود، دعاي زن بود كه نوشته بود : « اي خداي عزيزم تو از نياز من با خبري، خودت آن را برآورده كن » داستان هاي جالب...
ما را در سایت داستان هاي جالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahmad worldalibi بازدید : 459 تاريخ : دوشنبه ساعت: 2:17 AM

دو دوست در بيابان همسفر بودند. در طول راه با هم دعوا كردند. يكي به ديگري سيلي زد. دوستي كه صورتش به شدت درد گرفته بود بدون هيچ حرفي روي شن نوشت: « امروز بهترين دوستم مرا سيلي زد». آنها به راهشان ادامه دادند تا به چشمه اي رسيدند و تصميم گرفتند حمام كنند. ناگهان دوست سيلي خوردهبه حال غرق شدن افتاد. اما دوستش او را نجات داد. او بر روي سنگ نوشت:« امروز بهترين دوستم زندگيمرا نجات داد .» دوستي كه او را سيلي زده ونجات داده بود پرسيد:« چرا وقتي سيلي ات زدم ،بر روي شن و حالا بر روي سنگ نوشتي ؟» دوستش پاسخ داد :«وقتي دوستي تو را ناراحت مي كند بايد آن را بر روي شن بنويسي تا بادهاي بخشش آن را پاك كند. ولي وقتي به تو خوبي مي كند بايد آن را روي سنگ حك كني تا هيچ باديآن را پاك نكند.» داستان هاي جالب...
ما را در سایت داستان هاي جالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahmad worldalibi بازدید : 663 تاريخ : دوشنبه ساعت: 2:18 AM

منم کورش شاه جهان, شاه بزرگ, شاه شکوهمند, شاه بابل, شاه سومر و اکاد, شاه چهار اقلیم بزرگ جهان, پور کمبوجیه شاه بزرگ شاه انشان, نوه کورش شاه بزرگ شاه انشان, از دودمان شاهان روزگاران دور.... هنگامی که دوستانه قدم درون بابل نهادم و در میان هلهله های شادی مردم کاخ شاهان و تختگاه آنها رابه تصرف در آوردم سلطان بزرگ مردوخ دلهای نیک مردان بابل را با من همراه ساخت زیرا من همواره بر آن بودم که او را بزرگ بدارم و بستایم. سپاه بزرگ من در آرامش و نظم وارد بابل شدند من به هیچکس اجازه ندادم که در سومر و اکاد دست به تجاوز و تعدی بزند.من در بابل و دیگر شهرهای مقدس نظم و امنیت برقرار کردم.از آن پس مردم بابل به آزادی رسیدند و یوغ بردگی از دوششان برداشته شد... مردم این سرزمینها را به سرزمینهایشان برگرداندم و املاکشان را به آنان باز دادم. رفتار انساندوستانه کورش با اقوام معلوب از او یک شخصیت مقدس و مافوق بشری ساخت. روحانیون بابل او را پیامبر مردوخ , و انبیای اسرائیل او را شبان یهوه و مسیح موعود و تجسم عینی خدای دادگستر خوانده اند. مسلمانان او را ذوالقرنین می دانند.که نامش در قرآن آمده است . و چه زیبا گفته است حکیم ارد بزرگ رهبر اردیست های ORODISM جهان که : کورش نماد فرمانروایان نیک اندیش است و نام او می ماند ، چرا که از راستی و کمک به آدمیان روی برنگرداند . مرزهای کشور کورش در شرق از حدود رود سند و رود سیحون آغاز می شد و در غرببه دریای مدیترانه و دریای اژه می رسید.نقش کورش در سازندگی تاریخ اهمیت ویژه ای دارد. در این زمینه گزینوفون می گوید: "کشور کورش بزرگترین و شکوهمندترین بود و این سرزمین پهناور را کورش به نیروی تدبیرش یک تنه اداره می کرد. کورش چنان به ملتهائی که در این سرزمینها می زیستند دلبستگی داشتو از آنها مواظبت می نمود که گوئی همه آنها فرزند اویند.مردم این سرزمینها نیز به بوبه خود ویرا پدر و سرپرست غمخوار خودشان میدانستند. کارگزاران دولت در عهد کورش به تمامی عهد و پیمانها و سوگندهایشان وفاداری نشانمیدادند و از او فرمان می بردند." کورش پس از حدودا 23 سال فرمانروائی درگذشت و پیکرش در پاسارگاد به خاک سپرده شد داستان هاي جالب...
ما را در سایت داستان هاي جالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahmad worldalibi بازدید : 498 تاريخ : دوشنبه ساعت: 2:21 AM

. منشور کورش بزرگ (اولین اعلامیه حقوق بشر) : اینک که به یاری مزدا ، تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه را به سر گذاشته ام ، اعلام می کنم : که تا روزی که من زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد دین و آیین و رسوم ملتهایی که من پادشاه آنها هستم ، محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیر دستان من ، دین و آئین و رسوم ملتهایی که من پادشاه آنها هستم یا ملتهای دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند یا به آنها توهین نمایند . من از امروز که تاج سلطنترا به سر نهاده ام ، تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد ، هر گز سلطنت خود را بر هیچ ملت تحمیل نخواهم کرد و هر ملت آزاد است ، که مرا به سلطنت خود قبول کند یا ننماید و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند ، من برای سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم کرد . من تا روزی که پادشاه ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه هستم ، نخواهم گذاشت ، کسی به دیگری ظلم کند و اگر شخصی مظلوم واقع شد ، من حق وی را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگررا مجازات خواهم کرد . من تا روزی که پادشاه هستم ، نخواهم گذاشت مال غیر منقول یا منقول دیگری را به زور یا به نحودیگر بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال ، تصرف نماید من تا روزی که زنده هستم ،نخواهم گذاشت که شخصی ، دیگری را به بیگاری بگیرد و بدون پرداخت مزد ، وی را بکار وادارد . من امروز اعلام می کنم ، کههر کس آزاد است ، که هر دینی را که میل دارد ، بپرسد و در هر نقطه که میل دارد سکونت کند ، مشروط بر اینکه در آنجا حق کسی را غضب ننماید ، و هر شغلی را که میل دارد ، پیش بگیرد و مال خود را بههر نحو که مایل است ، به مصرف برساند ، مشروط به اینکه لطمه به حقوق دیگران نزند . من اعلام می کنم ، که هر کس مسئول اعمال خود میباشد و هیچ کس را نباید به مناسبت تقصیری که یکیاز خویشاوندانش کرده ، مجازات کرد ، مجازات برادر گناهکار و برعکس به کلی ممنوع است و اگر یک فرد از خانواده یا طایفه ای مرتکب تقصیر میشود ، فقط مقصر باید مجازات گردد ، نه دیگران من تا روزی که به یاری مزدا ، سلطنت می کنم ، نخواهم گذاشت که مردان و زنان را بعنوان غلام و کنیز بفروشند و حکام و زیر دستان من ، مکلف هستند ، که در حوزه حکومت و ماموریت خود ، مانع از فروش و خرید مردان وزنان بعنوان غلام و کنیز بشوند و رسم بردگی باید به کلی از جهان برافتد . و از مزدا خواهانم ، که مرا در راه اجرای تعهداتی که نسبت به ملتهای ایران و بابل و ملتهای ممالک اربعه عهده گرفته ام ، موفق گرداند . داستان هاي جالب...
ما را در سایت داستان هاي جالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahmad worldalibi بازدید : 645 تاريخ : دوشنبه ساعت: 2:22 AM

کوروش کبیر فرزند کمبوجیه بر پدر بزرگ خود بدلیل بی کفایتی شورش کرد و پیروز شد و فرمان روای را بدست گرفت و خاندان هخامنشی را بنا نهاد در سال 546 قبل از میلاد کراسوس حاکم لیدیا با اندیشه پیروزی بر سر زمین پارسیان را در سر میگنجاند حمله به ایران زمین را اغاز کرد جنگ ایران با لیدیا یک فاجعه عظیم بود درنهایت کراسوس به اسارت پارسیان در امد و خاک ترکیه امروزی(لیدیا) به کشور های تحت فرمان شاهنشاه هخامنشی در امد مرزهای شرقی ایران به دریایی اژه رسید اما کوروش کبیر کراسوس را بخشید و از او یک فرمانده با وفا ساخت و بعدها همین کراسوس و ارتش لیدیا برایپیشبرد هدفهای امنیت گسترانه کورش نبردها کردند. داستان هاي جالب...
ما را در سایت داستان هاي جالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahmad worldalibi بازدید : 880 تاريخ : دوشنبه ساعت: 2:22 AM

داستان خنده دار جالب و درکل باحال(ولی اگه نخونین چیزی از دست ندادید) داستان هاي جالب...
ما را در سایت داستان هاي جالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahmad worldalibi بازدید : 893 تاريخ : دوشنبه ساعت: 2:25 AM

یک دقیقه تامل کنید در کارهایتان شاید اگر این یک دقیقه راصبر نکنید..............ساعت ۳ شب بود که صدای تلفن , پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟ مادر گفت : ۲۵ سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی فقط خواستم بگویم تولدت مبارک . پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد صبح سراغ مادرش رفت . وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت… ولی مادر دیگر در این دنیا نبود . داستان هاي جالب...
ما را در سایت داستان هاي جالب دنبال می کنید

برچسب : داستان, نویسنده : ahmad worldalibi بازدید : 546 تاريخ : دوشنبه ساعت: 2:24 AM

این داستان جالب خیلی جالب و به شما یاد میده چگونه نحوه سوال پرسیدن در جواب تآثیر داره ید در بازگشت از کلیسا، جک ازدوستش ماکس می پرسد: «فکر می کنی آیا می شودهنگام دعا کردن سیگار کشید؟ ماکس جواب می دهد: چرا از کشیش نمی پرسی؟» جک نزد کشیش می رود و می پرسد: «جناب کشیش، می توانم وقتی در حال دعا کردن » هستم ، سیگار بکشم »کشیش پاسخ می دهد: نه، پسرم، نمی شود. این بی ادبی به مذهب است.» جک نتیجه را برای دوستش ماکس بازگو می کند. »ماکس می گوید: تعجبی نداره. تو سوال را درست مطرحنکردی. بگذار من بپرسم.» ماکس نزد کشیش می رودو می پرسد: «آیا وقتی در حالسیگار کشیدنم می توانم دعا کنم »؟ کشیش مشتاقانه پاسخ می دهد: مطمئناً ، پسرم. مطمئناً ! داستان هاي جالب...
ما را در سایت داستان هاي جالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahmad worldalibi بازدید : 692 تاريخ : دوشنبه ساعت: 2:26 AM

مثلث برمودا مکانی است وهم انگیز والبته خطر ناک نام دیگر ان مثلث شیطان است که مکان ان در بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکاواقع است. رأس آن نزدیک برمودا و قسمت انحنای آن ازسمت پایین فلوریدا گسترش یافته و از پورتوریکو گذشته ، به طرفجنوب و شرق منحرف شده و از میان دریای سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است. طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا ۸۰ درجه است. (بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق می‌گردند؛ در این نقطه هیچ انحرافی در قطب‌نما محاسبه نمی‌شود.) وین سنت گادیس که مثلث برمودا را نامگذاری کرده ،دران تا کنون 100ها کشتی وهواپیما گم شده البته درهمجا چنین اتفاقاتی می افتد پس چرا فقط به این قسمت میگن مثلث برمودا چون هیچ امیدی به پیدا کردن اجساد دران نیست هیچ وقت نمیتوا حتی تکیه کوچک یک هوا پیمایاکشتی راپیدا کرد داستان هاي جالب...
ما را در سایت داستان هاي جالب دنبال می کنید

برچسب : مثلث بر مودا, نویسنده : ahmad worldalibi بازدید : 392 تاريخ : دوشنبه ساعت: 2:35 AM

من دراین باره هیچ چیز نمیگویم وقضاوت را بعهده ی شمامیگذارم((درادامه مطلب بخوانید)) داستان هاي جالب...
ما را در سایت داستان هاي جالب دنبال می کنید

برچسب : داریوش کبیر, نویسنده : ahmad worldalibi بازدید : 574 تاريخ : دوشنبه ساعت: 2:37 AM

کوروش کبیر مردی از دنیای انسانیت ومهربانی و عطوفت فردی که درتاریخ زندگی خود ثابت کرد میتوان انسان بود و این نکته را حتی در دیار باقی هم به همه نشان داد اینک وصیت نامه ایشان راباهم میخوانیم تا شاید گوشه ای از عظمت ایشان را دریابیم وبه تاریخ خود افتخار کنیم((بر رو ی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید)) داستان هاي جالب...
ما را در سایت داستان هاي جالب دنبال می کنید

برچسب : کوروش کبیر, نویسنده : ahmad worldalibi بازدید : 457 تاريخ : دوشنبه ساعت: 2:39 AM

كمبوجبه فرزند كورش بدليل كشته شدن 12 ايراني در مصر و به جاي عذر خواهي فرعون مصر از ايرانيان به دشنام دادن و تمسخرپرداخته بود و به همين دليل كمبوجيهبا 250هزار سرباز ايراني در روز 42 از آغاز بهار 525 قبل از ميلاد به مصرحمله كرد و كل مصر را تصرف كرد و بدليل آمدن قحطي در مصر مقداري بسيار زيادي غله واردمصر كرد. اكنون در مصر يك نقاشي ديواري وجودداردكه كمبوجيه را در حال احترام به خدايان مصرنشان ميدهد...و به هيچ وجه دين ايران را به آنان تحميل نكرد و بي احترامي به آنان ننمود و ماثابت کردیم دارای اقتدار قدرت وانسانیت هستیم داستان هاي جالب...
ما را در سایت داستان هاي جالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahmad worldalibi بازدید : 297 تاريخ : دوشنبه ساعت: 2:40 AM

استیون هاوکینگ یکی از دانشمندان معروف براین باور است ما به جای انکه دنبال موجودات فضایی باشیم باید از انها فرارکنیم زیرا اگر انها ما را پیدا کنند جریان پیدا کردن قاره امریکا توسط کریستین کلتف که برای ساکنان قاره امریکا اصلا این پیدایش خوب نبود پس از استخراج تمام منابع اسپانیای هااز انجا خارج شدند این اتفاق برای ماهم می افتد پس باید مااز انها فرار کنیم به جای اینکه دنبال انها باشیم زیرا اگر انها مارا پیدا کنند پس از استخراج تمام منابع ما ازاینجا میروند وزمین راتبدیل به ویرانه میکنند داستان هاي جالب...
ما را در سایت داستان هاي جالب دنبال می کنید

برچسب : نظریه,موجودات فضایی,اسمان, نویسنده : ahmad worldalibi بازدید : 319 تاريخ : دوشنبه ساعت: 2:41 AM

واخرین نظریه معروف این است که ما برای انها مانند حیوانات وحشی هستیم وانها این جارا مانند مکان های ممنوعه ورود دیگران رابه ان ممنوع کرده اند واز ان حفاظت میکنند مانند پارک های مورد حفاظت خود ما انسانها درپایان لازم میدانم که بگویم از لحاظ اسلام این ثابت شده است که موجودات فرازمینی وجود دارندوامام صادق نیز این راتایید میکنند داستان هاي جالب...
ما را در سایت داستان هاي جالب دنبال می کنید

برچسب : نظریه باغ وحش,موجدات فضای, نویسنده : ahmad worldalibi بازدید : 364 تاريخ : دوشنبه ساعت: 2:42 AM

نظریه تامل میگوید این موجودات پیشرفته انقدر پیشرفت کرده اند که به فکر این نیستند که مارا پیدا کنند وتنها در فکر انند که وسایل تفریحی جدید بسازند و برای انها ما بی اهمیت هستیم داستان هاي جالب...
ما را در سایت داستان هاي جالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahmad worldalibi بازدید : 361 تاريخ : دوشنبه ساعت: 2:42 AM

نظریه خود نابود گری براین است که موجودات فضایی پیشرفت های زیادی کرده اند به بمب های هسته ای دست یافته اند و نژاد ها همدیگر را نابود کرده اند و دیگر اثری از انها نیست وباجنگی که راه انداخته اند خود را نابود کرده اند داستان هاي جالب...
ما را در سایت داستان هاي جالب دنبال می کنید

برچسب : خود نابود گری,نظریه, موجودات فضایی, نویسنده : ahmad worldalibi بازدید : 382 تاريخ : دوشنبه ساعت: 2:43 AM

یکی از فرضیه های که تا کنون راجع به موجودات فضایی گفته شده نظریه یوفوها است این نظریه بر این است که موجودات فضایی کنار ما زندگی میکنند و معتقد است انها از زمانهای قدیم کنار مازندگی میکرده اند داستان هاي جالب...
ما را در سایت داستان هاي جالب دنبال می کنید

برچسب : یوفوها,موجودات فضایی,فضا, نویسنده : ahmad worldalibi بازدید : 390 تاريخ : دوشنبه ساعت: 2:43 AM

نويسندگان

نظر سنجی

ایا از وبلاگ داستان های جالب راضی هستین

خبرنامه